کلبه رسوایی

ساخت وبلاگ

    من عاشقانه هایم را

روی همین دیوار مجازی می نویسم !

           از لج تـو . . .

         از لج خـودم . . .

   که حاضر نبودیم یک بار

این ها را واقعی به هم بگوییم. . . !

بابا میاید لاقل ی نظر بذارید دیگه نامرداااااااااااا

سلام ممنون از همتون ک بهم سر میزنین کلبه رسوایی...

ما را در سایت کلبه رسوایی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : kolbehrosvaieo بازدید : 6 تاريخ : پنجشنبه 29 دی 1401 ساعت: 17:58

    ما انسانهای عجیبی هستیم وقتی به دستفروش فقیری میرسیم که جنس خود را به نصف قیمت  میفروشد با کلی چانه زدن او را شکست میدهیم و اجناسش را به قیمت ناچیز میخریم بعد به کافی شاپ لوکس شخص ثروتمندی میرویم و یک فنجان قهوه  را ده برابر قیمت نوش جان میکنیم و انعامی اضافه نیز روی میز  میگذاریم و شادمانیم...                                   شادمانیم که فقیران را فقیر تر میکنیم و ثروتمندان را ثروتمند تر                         "این است فقر فرهنگی"   کلبه رسوایی...ادامه مطلب
ما را در سایت کلبه رسوایی دنبال می کنید

برچسب : تلنگر,تلنگر در,تلنگر در, چیست,تلنگر زدن یعنی چی؟,تلنگر فیسبوک چیست,تلنگر چیست,تلنگری بر احساس,تلنگر یعنی چه,تلنگر کوچکی است باران, نویسنده : kolbehrosvaieo بازدید : 14 تاريخ : شنبه 17 مهر 1395 ساعت: 1:52

ﻭﻗﺘﯽ ﺑﻤﯿﺮﻡ ﻫﯿﭻ ﺍﺗﻔﺎﻗﯽ ﻧﺨﻮﺍﻫﺪ ﺍﻓﺘﺎﺩ...! ﻧﻪ ﺟﺎﯾﯽ ﺑﺨﺎﻃﺮﻡ ﺗﻌﻄﯿﻞ ﻣﯿﺸﻮﺩ...! ﻧﻪ ﺩﺭ ﺍﺧﺒﺎﺭ ﺣﺮﻓﯽ ﺯﺩﻩ ﻣﯿﺸﻮﺩ...! ﻧﻪ ﺧﯿﺎﺑﺎﻧﯽ ﺑﺴﺘﻪ ﻣﯿﺸﻮﺩ...! ﻭ ﻧﻪ ﺩﺭ ﺗﻘﻮﯾﻢ ﺧﻄﯽ ﺑﻪ ﺍﺳﻤﻢ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﻣﯿﺸﻮﺩ...! ﺗﻨﻬﺎ ﻣﻮﻫﺎﯼ ﻣﺎﺩﺭﻡ ﮐﻤﯽ ﺳﭙﯿﺪﺗﺮ ﻣﯿﺸﻮﺩ...! ﻭ ﭘﺪﺭﻡ ﮐﻤﯽ ﺷﮑﺴﺘﻪ ﺗﺮ ..! ﺍﻗﻮﺍﻣﻤﺎﻥ ﭼﻨﺪ ﺭﻭﺯ ﺁﺳﻮﺩﻩ ﺍﺯ ﮐﺎﺭ...! ﺩﻭﺳﺘﺎﻧﻢ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺧﺎﮐﺴﭙﺎﺭﯼ ﻣﻮﻗﻊ ﺧﻮﺭﺩﻥ ﮐﺒﺎﺏ، ﺁﺭﺍﻡ ﺁﺭﺍﻡ ﺧﻨﺪﻩ ﻫﺎﯾﺸﺎﻥ ﺷﺮﻭﻉ ﻣﯿﺸﻮﺩ...! ﺭﺍﺳﺘﯽ، ﻋﺸﻖ ﻗﺪﯾﻤﻢ ﺭﺍ ﺑﮕﻮ...! ﺍﻭ ﻫﻢ ﺑﺎ ﺧﻨﺪﻩ ﻫﺎﯾﺶ ﺩﺭ ﺁﻏﻮﺵ ﺩﯾﮕﺮﯼ، ﻣﺮﺍ ﺍ کلبه رسوایی...ادامه مطلب
ما را در سایت کلبه رسوایی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : kolbehrosvaieo بازدید : 16 تاريخ : چهارشنبه 24 شهريور 1395 ساعت: 17:21

در زمانهاي بسيار قديم وقتي هنوز پاي بشر به زمين نرسيده بود، فضيلت ها و تباهي ها دور هم جمع شده بودند، آنها از بي كاري خسته و كسل شده بودند. ناگهان ذكاوت ايستاد و گفت بياييد يك بازي بكنيم مثل قايم باشك.همگي از اين پيشنهاد شاد شدند و ديوانگي فورا فرياد زد، من چشم مي گذارم و از آنجايي كه کسي نمي خواست دنبال ديوانگي برود همه قبول كردند او چشم بگذارد.ديوانگي جلوي درختي رفت و چشم هايش را بست و شروع كرد به شمردن .. يك .. دو .. سه .. همه رفتند تا جايي پنهان شوند.لطافت خود را به شاخ ماه آويزان كرد، خيانت داخل انبوهي از زباله پنهان شد، اصالت در ميان ابرها مخفي شد، هوس ب کلبه رسوایی...ادامه مطلب
ما را در سایت کلبه رسوایی دنبال می کنید

برچسب : داستان عشق و دیوانگی,داستان عشق و ديوانگي,داستان کوتاه عشق و دیوانگی,داستان زیبای عشق و دیوانگی,داستان عشق دیوانگی,داستان قایم موشک عشق و دیوانگی,داستان عاشقانه عشق و دیوانگی,دانلود داستان عشق و دیوانگی,داستان جالب عشق و دیوانگی, نویسنده : kolbehrosvaieo بازدید : 8 تاريخ : سه شنبه 23 شهريور 1395 ساعت: 4:40

تجســم کـن کنـارت بـاشـد شـب... قبــل از خــواب... نگـاهـش کنــی تـا مطمئــن شـوی کـه هـسـت کـه مـی مـانــد صبـح کـه بیـدار می شــوی هنــوزم هـسـت... کـه خـواب نیسـت فکـرش را بکــن! نگــرانیــت را بفهمــد نگـاهـت کنــد ببــوسـدت... نـزدیـک تــر شـود... طــوری کـه نفسـش صـورتـت راگـرم کنــد، بگــویـد:  بخـواب عــزیـزم! کنــارت هـستــم! و ایــن یعنــــــی خــود خــود زنـدگــــــی   کلبه رسوایی...ادامه مطلب
ما را در سایت کلبه رسوایی دنبال می کنید

برچسب : دوست دارم,دوست دارم زندگی رو,دوست دارم محسن یگانه,دوست دارم عشقم,دوست دارم گروه سون,دوست دارم بابک جهانبخش,دوست دارم من بیچاره,دوست دارم بمیرم,دوست دارم هنوز عشق مني,دوستت دارم به زبانهای مختلف, نویسنده : kolbehrosvaieo بازدید : 27 تاريخ : سه شنبه 23 شهريور 1395 ساعت: 4:40